اولین مسافرت شمال اهورا
چهارشنبه 12/7/91 با دختر عمه سمانه و عمو ناصر رفتیم نوشهر.
قوربون شما پسر برم که اینقدر خوش مسافرتی و مامان و بابا رو اصلا اذیت نکردی و گذاشتی که همگی از آب و هوا حسابی لذت ببریم. پسل خوشگلم وقتی میبردمت لب دریا نور آفتاب چشمای خوشگلتو می زد و شما چشماتو می بستی . بابایی هم یکسره تو آب بود. همش می گفت آخ اگه اهورا یه کم بزرگتر بود با خودم می بردمش تو آب. .
رفتیم جنگل سی سنگان و شما سوار اسب شدی جیگر مامان. سوار کار کوچولوی من .و رفتیم سد خاکی آویدر که بسیار زیبا بود خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت .برگشتنی از جاده کجور اومدیم که خیلی قشنگ و دیدنی بود. و ساعت دوازده شب رسیدیم خونه.توی مسیر هم کندوان آش خوردیم که چون هوا یه کم سرد بود خیلی چسبید.
و اما عکسا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی