اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

ستاره زندگی مامان و بابا

بالاخره اوووووووووووووووووومديم

1391/10/28 12:32
648 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستاي خوبمون . دلم براي همگي تنگ شده بود . ممنون از اينكه مدتي كه نبوديم فراموشمون نكرده بوديد و بهمون سر مي زديد. اين مدت اينقدر گرفتاريها زياد بود كه واقعا فرصتي واسه نوشتن پيدا نميشد. اما بالاخره نصف بيشتر كارا انجام شد و مجالي دست داد تا دوباره در جمع شما دوستاي خوب من و اهورا باشيم .

 

اثاث كشي پر داستان ما تموم شد . خونه جديد نياز به بازسازي زيادي داشت واسه همينم ما حدود 40 روز مهمون خاله شيوا بوديم .بماند كه چقدر سخت بود . فكر كنم همه مي دونين كه وقتي اسباب و وسيله هات دم دستت نباشه و مجبور باشي با حداقل وسيله كاراتو راه بندازي چقدر سخته .

خلاصه اينكه توي اين مدت خيلي اتفاقات افتاده كه سعي ميكنم همه رو براتون بنويسم .

اول يكي دوتا عكس از اثاث كشي حدود 40 روز پيش مي ذارم كه تركش هاش به ني ني هم خورده ببينيد

 

امان از دست كاراي خاله شيما ماچ

پسلم مهاراجه شده قلب

چون مطالب زياده بقيه رو در ادامه مطلب ببينيد

طي اين مدت واسه پسلي صندلي ماشين خريديم . چون پسلي ديگه بايد با ماماني بياد اداره. طفلكي صبحها ساعت 7 بيدار ميشه . همينكه ميذارمش توي ماشين ميخوابه

پسلي توي اين مدت به غذا خوردن افتاده . ماماني براش فرني و سوپ درست ميكنه و پسلي شكمو با اشتهاي تمام ميخوره. قوووووووووووربونش بره مامانش كه مثل مامان و باباش شكموئهنیشخند

ماماني هم يه وقتا شيطوني ميكنه يه كم كاكائو به پسلي ميده كه نتيجه اش اين ميشه

اينم شيرينكاري مامان بزرگ دور از چشم ماماني ( حداقل نمك هم ميزدي خوب )

و اما ...

كسي ساندويچ اهورا ميل داره ؟؟؟؟؟

آخه پسل به اين خوشگلي كي ديده ؟؟؟؟؟؟متفکر

اينم يه روز صبح ساعت 7 كه داريم با هم ميريم اداره و مهد

بگو ببينم شما پسلي يا دخملي ؟؟؟؟تعجب

نفس مامانشه بخداااااااااااااااااااااااااااااااااااااقلبقلبماچ

مشت محكم بر دهان دشمنان !!!!!!

و در آخر ...

در آخر يلدا رو با دو روز تاخير به همه دوستان خوبم تبريك ميگم و همه تونو از دور مي بوسم . گلاي خوشگلتونو از طرف من و اهورا ببوسيدماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان یاشار
2 دی 91 13:08
خوش اومدی و خسته نباشی شهرزاد جون. کیف کردم از دیدن عکسای شازده پسر. به خدا خیلی خیلی دلم براش تنگ شده بود. جیگرشو که صبحها میاد سر کار! مرد زندگیه دیگه دسته گلم غذا خوردنش هم مبارک صندلی ماشینش هم مبارک چه خوب کردی عکس زیاد گذاشتی آدم دلش وا میشه. روی ماهشو از طرف من یه عالمه ببوس


مرسي دوست جونم كه اول همه اومدي بهمون سرزدي كلي خوشحالم كردي . بووووووووووووس واسه خودتو ياشار عسلي
پگاه
2 دی 91 13:14
جیگرتو برم خوردنی. فکم درد گرفت انقدر دندونامو رو هم فشر دادم. الهی میشه سالم و سلامت باشی همه چیزای نو هم مبارک باشه عزیزم


مرسي خاله پگاه.چه فايده دوست جونم كلاسش عوض شد و رفت
سمیرا مامان اهورا
2 دی 91 22:17
خوش اومدید عزیزم
خیلی دلمون تنگ شده بود به خدا.خدارو شکر به خوبی و خوشی اثاث کشی تموم شد
قربون پسرنازنینم بشم که انقد خوردنی و شیرین شده
اهورا کوچولوی من فدات بشم که اسباب کشی به تو هم فشار آورده و اذیت شدی
شهرزاد جون خیلی خوشحالم که اومدین
بوس بوس بوس بوس


مرسي خانوم گلي دل ماهم براي شما خيلي تنگ شده بود بوووووووووس
roz
3 دی 91 16:03
naze


مرسي عزيزم
دوست من
4 دی 91 17:49
وااااااااااااي چه جيگري شده آقااااا از طرف من حتما ببوسشششششش


مرسي عزيزم. كجايي شما پس چرا وبلاگتون باز نميشه ؟؟؟
همایون
23 دی 91 11:00
م(خط خطی خوانا)
15 فروردین 92 22:20
به به چه عکسای رنگاوارنگی
کدوم اداره شاغلی شهرزاد جان؟