اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

ستاره زندگی مامان و بابا

پایان هفت ماهگی

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا جونم باورم نمیشه فسقلی من امروز هفت ماهش تموم میشه و وارد هشتمین ماه زندگیش میشه. این فسقلی همونیه که هفت ماه پیش یه نی نی کوچولو بود اما امروز اینقدر شیرین شده و اداهای شیرین در میاره که آدم باورش نمیشه همون فسقلی باشه. خدایا بزرگیتو شکر. خدایا بخاطر این نی نی قشنگ و دوست داشتنی و سالمی که به ما هدیه دادی هزاران هزار بار شکر. پسر قشنگم. تمام زندگی مامان و بابا . هشت ماهه شدنت مبارک. انشالا عمرت طولانی و دلت شاد و آرزوهایت دست یافتنی باشن.     اهورا و پدر بزرگ مهربون ...
19 دی 1391

اهورا و دوستای مهدش

نی نی کوچولوی من از یازدهم آذر ماه داره با مامانش میاد اداره و مامانش هم میذارتش مهد اداره. اهورای مامان چند تا دوست مهد کودکی داره که همه ازش بزرگترن و اهورا از همه کوشولو تره. اسم دوستاش :آرتین. رادین . رامش . مبین. کیارش..و پایا که با اومدن اهورا پایا فقط دوهفته با اهورا بود و رفت یه کلاس بالاتر حالا چند تا از عکسای مهدو براتون می ذارم : سمت چپ رادین سمت راست آرتین . وسطی هم که نیاز به معرفی نداره رادین و رامش گلی   اینم چند تا عکس از محیط مهد   ...
11 دی 1391

اولین برف اهورای ما

    ٠امروز چهارشنبه ٦ دی ماه اولین برف زمستانی شروع به باریدن کرد. من و پسری هم امروز صبح که داشتیم میومدیم سرکار تا بیاییم دم ماشین یه کم برف بهمون خورد و خیس شدیم . مامانی نمیدونی با چه تعجبی دونه های سفید برفو که میومد پایین و روی صورتت مینشست رو نگاه میکردی.    امیدوارم بخت و اقبالت به سفیدی برفهای زمستونی باشه عزیز دلم . مامان همیشه واسه تو یکی یه دونه اش آرزوی خوشبختی و رسیدن به تمام آرزوهای کوچیک و بزرگتو داره .   ...
6 دی 1391

اهورا با لباس جدید

پسلی خوشگل ، مامان بزرگ رفته بودن مشهد و اونجا برای شما یه دست لباس خواب خریده بودن . دست مامان بزرگ درد نکنه . بوووووووس واسه مامان بزرگ اینم عکساش تازه خاله شیوا هم رفته قشم و قول داده واست چیزای خوشگل بیاره. خاله شیوا بیا که ما منتظریم ...
11 آبان 1391