اهورااهورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

ستاره زندگی مامان و بابا

چند تا عکس فقط مخصوص عمه های اهورا

1391/12/6 20:24
1,792 بازدید
اشتراک گذاری

طی مدت بیماری اهورا ، عمه های مهربون و دختر عمه سمانه مهربون  از راه دور زنگ میزدن و جویای حال اهورا میشدن . خدا رو شکر اهورا بعد از یه شب بستری شدن و شش ساعت زیر سرم بودن خوب خوب شد. ایشالا که همه بچه ها همیشه سالم و شاد باشن. عمه جونیای اهورا و دختر عمه سمانه میگفتن که دوست نداریم عکس بیحال از اهورای همیشه شاداب ببینیم و میگفتن که ازش عکس شاد بذار. منم این چند تا عکسو صرفا بخاطر اینکه خیالشون راحت بشه که حال اهورا خوب خوب شده و دوباره شیطونیاشو شروع کرده میذارم . به زودی با عکسای بهتری میاییم . ماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

بابایی
6 اسفند 91 21:16
بازم دست خانوم گلم درد نکنه که وبلاگت به روز کرد پسر گلم مامانی خیلی دوست داره که اینقدر واست وقت و حوصله میزاره با همه مشغله هایی که داره .


هم نی نی رو خیلی دوستش دارم هم باباشوووووووو.بووووووس
بابایی
6 اسفند 91 21:17


قوربون همسری گلم برررررررررررم من
X[
عمه سمیه
7 اسفند 91 10:34
فدای خنده های خوشگلت برم عزیزم ایشالله همیشه سرحالو خندون باشی.دیگه هیچ وقت مریضی بدجنس نیاد سراغ تن نازت.از مامان گلت هم ممنون که عکساتو گذاشت که حداقل خودتو که نمیبینم عکساتو ببینم جیگرطلای من.خیلی دوست دارم


قوربونت برم عمه عزيزم . منم دوستت دارم
مامان سارا
7 اسفند 91 17:15
الهی بگردم. پسر عسلی مریض بوده...خدا را شکر خوب شده


مرسي عزيز دلم. بوووووووس
مامان یاشار
9 اسفند 91 14:16
خدا رو شکر عروسک خوشگلم. همیشه خوب باشی و سر حال و در حال شیطنت عشقم. خانومی خصوصیت رو چک کن


*
مرسي خاله جونم .شما هم ياشار خوشگلمو ببووووووس
فریبا مامان رایین
10 اسفند 91 1:12
ای جانم... آخه من که الان می خورمت خوشگل خان!!!
نبینم دیگه مریض باشیا؟!!! (

راستی اونهمه شکلات رو که نمی خوای بخوری، ها؟!!!


اونهمه شکلاتو که نمیخوره . ولی چون از اسباب بازیایش خسته شده چاره ای نبود . مجبور شدیم از شکلات بعنوان اسباب بازی استفاد کنیم


فریبا مامان رایین
10 اسفند 91 1:13
اِ شهرزاد من تیتر رو الان دیدم!
فقط مخصوص عمه هاش!
ما نبینیم یعنی؟!!!


عزززززززززززززیز دلمی توووووو. تو نبینی کی ببینه فریبا جووووووونم. اینو نوشتم یه کم خودموپیش خواهر شوهرام عزیز کنم


فریبا
11 اسفند 91 2:52
ای شیطون!
ای شکر پنیر! تیتر ِ قند و نبات می ذاری پس؟!!!


چیکااااااااااااار کنیم دیگه
عمه سمیه
12 اسفند 91 8:29
وروجک عزیزم عمه فاطمه کلی عکس ازت گرفته بود اونا رو که دیده بودم دلم خیلی هواتو کرده بود به همین خاطر دیشب تا صبح خوابتو دیدم دورت بگردمدلم بیشتر تنگت شد جیگر دل عمه


عمه جونم دل منم واست خيلي تنگيده. ايشالا به زودي همديگه رو مي بينيم
سمانه دخترعمه
13 اسفند 91 12:56
سلام اهوراي خوشگل جيجرتوبخورم نفس هميشه بخند كه عاشق خنده هاتم


دختر عمه سمانه ميدوني تو نفس مامانمي. مامانم خيليييييييييي دوستت داره
عمه خديجه
13 اسفند 91 13:00
عمه جون عكساتو ديدم شاد شدم مريضيم يادم رفت خيلي خيلي دوست دارم ميبوسمت از راه دور


قوووووووربون عمه خوبم برم من و بووووووووووس
عموهمایون
21 اسفند 91 6:57
خبر سرماخوردگی اهورا رو الان متوجه شدم. خدا رو شکر که بهبودش رو هم همزمان فهمیدم وگرنه یه چندروزیباید حالم گرفته میشد....


آره خوب شد ولي خيلي سخت گذشت